اینجا مینویسم

اینجا مینویسم شاید گذر زمان تو را هم یه روزبرای خواندن این مطلب به اینجا بکشاند...

من همانم که با اینکه میدانستم تونمی توانی بامن باشی ولی باز دوستت داشتم

منی که میدانستم بیشتر ازنصف حرف هایت راست نبود ولی به احترام دلم باورمیکردم!

وندانستی که آنهایی که نصف شب با آن ها میحرفی و وقتی اس ام اس های من نمی آید

میگفتی لابد حافظه پر شده است!!!

همه رفتنی اند و فقط چند روزی تورامیخواهند.

من تمام اینهارا میدانستم.ولی دوستت داشتم

http://www.vechat3.ir/chat

♥ پنج شنبه 15 فروردين 1398برچسب:وی چت قدیمی ققنوس, ساعت 14:13 توسط Sajad

یکی بود...

یکی بود یکی نیود

من بودمو اوبودو اعتماد

مابودیمو پیمانو قسم

باهم نبودیم اما بودیم باهم

معصوم بود و معصومیت نبود

ما بودیم و حرفهای نگفته ی زیبا،رازهای پنهان پیدا

اومن می شد.من اومی شدم.

نقشها را بازیچه کرده بودیم...

قرار رفتنمان شد آخربودن

تا آخر بودن قرارگذاشته بودیم اما...

****

حیف!

حقیقت نبود پیمانمان

دل بازی بهانه ی یافتن حقیقت!

حقیقت آمد.خیلی زشت بود

قصر ظاهر اعتماد فرو ریخت

حبابی بر آب بود

حرمت هم با آن شکست

معصومیت از دست رفت

من هم شکستم

اوهم...

از هم گسستیم وگسسته شد حرمت

حالا

یکی هست و یکی نیست

یکی ماند و یکی نماند

یکی شکست یکی...

من دلتنگ روزهای بیخبری و سادگی

اوماند و من رفتم

 

http://www.vechat3.ir/chat

♥ یک شنبه 11 فروردين 1398برچسب:وی چت,وی چت قدیمی,ققنوس چت, ساعت 22:10 توسط Sajad

شب است

شب است...

کلنجار میروم باخودم با دلتنگی هایم با قلب له شده ام با غرور شکسته ام

سراغش را بگیرم...نگیرم...بگیرم...نگیرم...

نزدیک صبح است...دل را به دریا زدم...

مشترک مورد نظر درحال مکالمه می باشد...

http://www.vechat3.ir/chat

♥ یک شنبه 11 فروردين 1398برچسب:وی چت،وی چت قدیمی،ققنوس چت, ساعت 21:56 توسط Sajad

شناخت

http://www.vechat3.ir/chat

♥ یک شنبه 11 فروردين 1398برچسب:وی چت،وی چت قدیمی،ققنوس چت, ساعت 14:25 توسط Sajad